مرتشی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) رشوه گیر. رشوه خوار. رشوه خواه. پاره ستان. پاره گیر. رشوت ستاننده. رشوت ستان. نعت فاعلی است از ارتشاء. رجوع به ارتشاء شود : خوش کننده است او خوش و عین خوشی بی خوشی نبود خوشی ای مرتشی.مولوی.