مترادف مرزنشین : سرحدنشین، مرابط
مرزنشین
مترادف مرزنشین : سرحدنشین، مرابط
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
مرز نشین
سرحدنشین، مرابط
فرهنگ فارسی
ساکن مرز
لغت نامه دهخدا
مرزنشین. [ م َ ن ِ ] ( نف مرکب ) ساکن مرز. که درنواحی سرحدی و مرزی سکونت دارد. رجوع به مرز شود.
پیشنهاد کاربران
هراسان=ترسان پیمناک
- اطراف نشین ؛ مرزنشین. کسی که در سرحدها و کناره های کشور بسر برد : و رنود و اوباش شهرها پیش ایشان [دزدان ] میرفتند و بعضی روستائیان و اطراف نشینان با ایشان یکی میشدند و قلاوزی میکردند. ( تاریخ غازان ص 277 ) .
کلمات دیگر: