کلمه جو
صفحه اصلی

تومور


مترادف تومور : غده

برابر پارسی : توده

فارسی به انگلیسی

tumor, tumour

فارسی به عربی

نمو , ورم

مترادف و متضاد

غده


growth (اسم)
پیشرفت، افزایش، ترقی، اثر، نمود، نتیجه، روش، رشد، حاصل، تومور، گوشت زیادی، چیز زائد

tumor (اسم)
خیز، ورم، بر امدگی، غده، دشبل، تومور

tumour (اسم)
دشبل، تومور

فرهنگ فارسی

نشان که از سنگ و جز آن در بیابان ها سازند ٠

لغت نامه دهخدا

تؤمور. [ ت ُءْ ] ( ع اِ ) نشان که از سنگ و جز آن در بیابانها سازند. ( از تاج العروس ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کسی : ما بالدار تؤمور؛ ای احدٌ. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ، تآمیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تآمیر شود.

فرهنگ عمید

توده ای از بافت غیرعادی در بدن که کار مفیدی انجام نمی دهد و نوع بدخیم آن به بافت های مجاور حمله می کند و انتشار می یابد، غده.

دانشنامه عمومی

تومور (باریشه لاتین tumor) یا غده که به معنی هر نوع برآمدگی بدن می باشد نوعی نئوپلازی است. تومور در زبان عامیانه به اشتباه برابر با سرطان دانسته می شود در حالیکه سرطان خود نوعی تومور و همیشه بدخیم است ولی تومور می تواند ماهیت خوش خیم یا بدخیم داشته باشد.
خوش خیم: کشنده نیست و به سایر نواحی بدن دست اندازی (invasion) ندارد.
بدخیم: کشنده است و در مراحل رشد خود به سایر نواحی بدن دست اندازی می کند. دست اندازی تومورها بسته به ماهیت شان می تواند تهاجم مستقیم نسج تومور به بافت های مجاور با نام اینفیلتراسیون (درگیری اولیه) ویا از طریق خون یا لنف با نام متاستازی (درگیری ثانویه) باشد.
به طور کلی دو دسته تومور وجود دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

تومور (tumour)
تولید بیش از اندازۀ یاخته ها در ناحیۀ ویژه ای از بدن. موجب ورم یا برآمدگی می شود. تومورها را به دو دستۀ خوش خیم۱ و بدخیم۲ (← سرطان) تقسیم بندی می کنند. تومورهای خوش خیم کندتر رشد می کنند، به بافت های مجاور حمله نمی کنند، به سایر اجزای بدن منتشر نمی شوند، و معمولاً پس از برداشتن دیگر عود نمی کنند. با این همه، تومورهای خوش خیم در نواحی مثل مغز خطرناک اند. آشناترین تومورهای خوش خیم زگیل های پوست۳ اند. گاه تفکیک تومورهای خوش خیم و بدخیم بسیار دشوار است.
benign
malignant wart


کلمات دیگر: