مترادف تکفل : تعهد، تقبل، ضمان، کفالت، سرپرستی، کفالت کردن، کفیل شدن، متعهد شدن، پایندانی کرن، به عهده گرفتن
برابر پارسی : سرپرستی، بگردن گرفتن
guaranteeing, undertaking, supporting
trust
فعل
تعهد، تقبل، ضمان
کفالت، سرپرستی
کفالت کردن، کفیل شدن، متعهد شدن، پایندانی کرن، بهعهدهگرفتن
۱. تعهد، تقبل، ضمان
۲. کفالت، سرپرستی
۳. کفالت کردن، کفیل شدن، متعهد شدن، پایندانی کرن، بهعهدهگرفتن