کلمه جو
صفحه اصلی

بکش


مترادف بکش : جاکش، قواد | باجدیت، سخت

مترادف و متضاد

باجدیت، سخت


جاکش، قواد


فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای پنجگانه بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کارزون ٠ آب از رودخانه کنی و چشمه و قنات٠ محصول : غلات حبوب برنج میوه و لبنیات ٠ شغل : زراعت گله داری و باغداری ٠

لغت نامه دهخدا

بکش. [ ب َ ] ( ع مص ) گشادن زانوبند شتر خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

بکش. [ ب َ ] ( اِخ ) نخستین طایفه از طوایف اربعه ایلات ممسنی فارس و دارای چندین تیره اند. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).

بکش.[ ب َ ک ِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه بخش فهلیان و ممسنی و شهرستان کازرون. آب آن از رودخانه کنی و چشمه و قنات و محصول آن غلات ، حبوب ، برنج ، میوه و لبنیات است. شغل اهالی زراعت ، گله داری و باغداری. سکنه آن 8200 تن. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

بکش . [ ب َ ] (اِخ ) نخستین طایفه از طوایف اربعه ٔ ایلات ممسنی فارس و دارای چندین تیره اند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).


بکش . [ ب َ ] (ع مص ) گشادن زانوبند شتر خود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


بکش .[ ب َ ک ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ بخش فهلیان و ممسنی و شهرستان کازرون . آب آن از رودخانه ٔ کنی و چشمه و قنات و محصول آن غلات ، حبوب ، برنج ، میوه و لبنیات است . شغل اهالی زراعت ، گله داری و باغداری . سکنه ٔ آن 8200 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


دانشنامه عمومی

(بو- کو- ش) خاموش کن


بِکَشْ:(bekash) در [[گویش گنابادی]] یعنی کاری ، اهل کار ، معتاد ، مفنگی ، جاکش ، قواد ، به سرعت || بِکِشْ:(bekesh) در [[گویش گنابادی]] یعنی کنار بگیر ، پایین بیار ، در بیار (لباس یا وسیله ای) ، دود کن ، مصرف کن ( افیون و دخانیات) ، به طرف خودت بکش


بکش (مجارستان). شهر بِکِش (به مجاری: Békés) در بکش در مجارستان واقع شده است. جمعیت این شهر ۱۸٬۵۰۳ نفر است.
مجارستان
فهرست شهرهای مجارستان

بکش! (انگلیسی: Kill!) فیلمی به کارگردانی کی هاچی اوکاموتو است که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به تاتسویا ناکادای، آکیرا کوبو و آتسو ناکامورا اشاره کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

بَکِش
طایفۀ لر، از طوایف بزرگ ممسنی و از ایلات قدیم فارس، مرکب از تیره های متعددی چون آل امیر، باباسالار، علی وند، کرایی، شیخ شهرو، بوانی، عزیزی، فهلیانی، دودانگه، عاطونی، علی همتی، گودرزی و غیره. این طوایف عمدتاً در ناحیۀ بکش از توابع شهرستان ممسنی اسکان گرفته اند. جمعیت چادرنشینان بکش در قرن گذشته بالغ بر ۱,۱۴۱ خانوار بود اما این تعداد کاهش یافته و به ۵۹۳ خانوار رسیده است. سردسیر و گرمسیر چادرنشینان بکش در خاک ممسنی قرار دارد. ولی خان بکش، حاکم معروف ممسنی در عصر محمدشاه قاجار، پس از سال ها شرارت سرانجام به دست منوچهرخان معتمدالدوله دستگیر و به تبریز اعزام شد. شریف خان، پسر جوان ولی خان، تا اوایل سلطنت مظفرالدین شاه حاکم طایفۀ بکش بود. نصیرخان و کریم خان کیانی، از خانزادگان بکش، در جریان اعتراضات عشایر فارس به قانون اصلاحات ارضی اعدام شدند.

گویش اصفهانی

تکیه ای: bekoš
طاری: bekeš
طامه ای: bokoš
طرقی: bekeš
کشه ای: bekiš
نطنزی: bakoš


تکیه ای: bekiš
طاری: bekiš
طامه ای: bokiš
طرقی: bekiš
کشه ای: bekiš
نطنزی: bakiš / bekiš


گویش مازنی

/bakesh/ وزن کن - نقاشی کن ۳به طرف خود بکش ۴هیاهوکننده – جنجالی ۵دلال محبت & خاموش کن - بکش بمیران به قتل برسان

۱وزن کن ۲نقاشی کن ۳به طرف خود بکش ۴هیاهوکننده – جنجالی ۵دلال ...


۱خاموش کن ۲بکش بمیران به قتل برسان


پیشنهاد کاربران

بکش تا زنده بمانی

بکش تا زنده بماند

طایفه بکش*بکیش* ایل لر ممسنی
طایفه جاوید لر ممسنی
طایفه رستم لر ممسنی
طایفه دشمن زیاری لر ممسنی
ساکن در استان فارس
***
تیره کر بکش لر در ایل قشقایی
تیره بکیشلو لر ایل افشار
تیره دنیا رستم لر در ایل قشقایی
***
طایفه سرابندی لر ممسنی
طایفه اسماعیلی لر ممسنی
طایفه ابراهیمی لر ممسنی *براهیمی. براهویی *

سلام
طایفه سنجابی از ایل لر ممسنی
از فارس کوچ داده شده
و در کرمانشاه زندگی می کنند

طایفه مردها ایل لر ممسنی
طایفه کرت ایل لر ممسنی
طایفه شهرکی ایل لر ممسنی
طایفه بکش*بکیش . کربکش*ایل لر ممسنی

کشتن، محو کردن، نابود کردن


کلمات دیگر: