کلمه جو
صفحه اصلی

مرجوع


مترادف مرجوع : بازگردانیده، بازگشت شده، مرجوعه

برابر پارسی : بازگشت

فارسی به انگلیسی

referral, returned, brought back

returned, brought back


referral


مترادف و متضاد

بازگردانیده، بازگشت‌شده، مرجوعه


فرهنگ فارسی

بازگشت شده، رجوع شده ، جواب نامه، مرجوعه هم میگویند، مراجیع جمع
( اسم ) ۱- بازگردانیده بازگشت کرده . ۲- رجوع شده .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) بازگشت شده .

لغت نامه دهخدا

مرجوع. [ م َ ] ( ع ص ) بازگردانیده. برگردیده. ( آنندراج ). بازگشت داده شده. برگردانده شده. نعت مفعولی است از رجع. رجوع به رجع شود. || بازخوانده شده. رجوع به معنی قبلی شود. رجوع شده. ( ناظم الاطباء ). ارجاع شده. محول. حواله شده.
- مرجوع الیه ؛ محل مراجعه : مرجوع الیه در مهمات دولت و موثوق به در رای و تدبیر و تقدیم و تأخیر. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 386 ).
|| ( اِ ) جواب خط. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پاسخ نامه. رجعة. رجع. رجعان. رجعی. رجوعة. مرجوعة. ( از متن اللغة ).گویند: ماکان من مرجوع فلان علیک ؛ أی من مردوده و جوابه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

بازگشت داده شده، رجوع داده شده.

فرهنگ فارسی ساره

بازگشت



کلمات دیگر: