( اسم ) مونث مستقیم :خطوط مستقیمه ٠
مستقیمه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( مستقیمة ) مستقیمة. [ م ُ ت َ م َ ] ( ع ص ) تأنیث مستقیم. رجوع به مستقیم و استقامة شود.
- مستقیمةالاضلاع ؛ سطحی که کناره های وی راست و برابر باشد. ( ناظم الاطباء ).
- زاویه مستقیمة ؛ زاویه راست.
- مستقیمةالاضلاع ؛ سطحی که کناره های وی راست و برابر باشد. ( ناظم الاطباء ).
- زاویه مستقیمة ؛ زاویه راست.
مستقیمة. [ م ُ ت َ م َ ] (ع ص ) تأنیث مستقیم . رجوع به مستقیم و استقامة شود.
- مستقیمةالاضلاع ؛ سطحی که کناره های وی راست و برابر باشد. (ناظم الاطباء).
- زاویه ٔ مستقیمة ؛ زاویه ٔ راست .
کلمات دیگر: