پیاده کردن مهلت دادن
ارجال
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ارجال. [ اِ ] ( ع مص ) پیاده کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). پیاده گردانیدن. || فروگذاشتن. || ناقه را با بچه گذاشتن. ( منتهی الارب ). فروگذاشتن اشتربچه با مادر. ( تاج المصادر بیهقی ). || مهلت دادن. ( منتهی الارب ).
ارجال. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رَجُل و رَجَل و رَجِل و رِجْل.
ارجال. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رَجُل و رَجَل و رَجِل و رِجْل.
ارجال . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَجُل و رَجَل و رَجِل و رِجْل .
ارجال . [ اِ ] (ع مص ) پیاده کردن . (تاج المصادر بیهقی ). پیاده گردانیدن . || فروگذاشتن . || ناقه را با بچه گذاشتن . (منتهی الارب ). فروگذاشتن اشتربچه با مادر. (تاج المصادر بیهقی ). || مهلت دادن . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: