هلاله پادشاه زن ایرانی، هفتمین پادشاه کیانی است که نامش را «همای چهر آزاد» نیز گفته اند گذشته پر افتخار ، آورده اند که چون کیانیان بر منطقه ای در سپیدان فارس مسلط گشتند پادشاه کیانی که دارای دو دختر به نامهای هما وهرا بود منطقه های اطراف را به دو دختر بخشید همایجان را به هما و هرایجان را به هرا، هما روستای سر تلی را پایتخت خود قرار داد و روستای دهپاگاه را که مرغزاری زیبا ودارای چشم اندازی دل انگیز بود به پایگاه نظامی خود تبدیل کرد و مرکز اصلی نظامیان روستای دهپاگاه به هزار خانه مشهور شد که الان آن را حصارخانه می نامند.هما آب بادنا را توسط تونلی با قطر تقریبی 10 اینچ از زیر کوه عبور داد و به پایتخت خود روستای سر تلی و به هزار خانه در روستای دهپاگاه آورد. خزانه هما در چند کیلومتری تخت در تپه ای به نام تل گرد قرار داشت که بعضی از پیران شاهد آن بودند که انگلیسی ها آن را به یغما بردند .اسناد تاریخی وجود دارد که سپاهی از همایجان در جنگ چالدران شرکت کرده اند ، هما در سی سال پادشاهیش هرگز خطایی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و سلامت زندگی می کرده اند ؛ دوران زندگی همای نقطه تلاقی میان مستندات تاریخی با متون شاهنامه است. بعضی از محققان همای را به سلاله هخامنشیان ربط می دهند. این برهه از تاریخ به ویژه دوران همای بسیار مغشوش و آمیخته به روایات جعلی و غرض آلود است:
در ایرانیکا
فردوسی همای را با عناوین هنرمند، بادانش، و نیک رای، وصف می کند و دربارهٔ او این داستان را ارائه می دهد: همای محبوب پدر خود بود و مطابق با سنت و عقاید خویش با بهمن با او ازدواج کرد و او را وارث تاج و تخت پس از خود برگزید. بهمن هم چنین صاحب پسری بنام داراب از همای شد، پس از مرگ بهمن، همای نوزاد خود را جهت حفظ سلطنت خویش به انواع لعل و گوهر بیاراست و در گهواره ای نهاد و آن را به رود فرات افکند. سپس اعلام کرد که مولود مرده به دنیا آمده است.
همای همرا طفل عده ای را مأمور کرد تا صندوق را از کنار ساحل تعقیب نمایند تا از سرنوشت کودک آگاهی حاصل شود، عاقبت صندوق توسط گازُر نامی رخت شوی یا آسیابان نجات می یابد در آن هنگام مأموران سر رسیده کودک غرق در جواهرات را در دست او می بینند و اعلام می کنند مخارج و هزینه طفل تا آخر عمر همراهش هست می تواند او را نگهداشته بزرگ نماید امّا احدی نباید از این راز با خبر گردد. گازر او را به خانه آورد به همسرش داد آنگاه نام او را داراب نام نهادند.
دوران سلطنت همای در بندهشن و منابع اسلامی ۳۰ سال و در شاهنامه و بهمن نامه ۳۲ سال ذکر شده است. تنها یک منبع پهلوی حاوی گزارشی دربارهٔ همای است: در طول پادشاهی بهمن تنگ سالی پدید آمده بود، ایرانیان در میان خود دچار کشمکش و نزاع شده بودند، و از دودمان شاهی کسی نمانده بود که فرمان روایی کند؛ ایرانیان همای، دختر بهمن (وهومن) را به تخت سلطنت نشاندند و او سی سال سلطنت کرد. منابع اسلامی بطور کلی با این گزارش هم داستانند اما در برخی جزییات تفاوت هایی هست. برای نمونه، نام همای در منابع موجود به صورت Xomaani (خمانی)، Xomaay (خمای)، Homaaya (حمایه) آشکار می شود، که همگی ترانوشت های گوناگون واژهٔ پارسی میانهٔ Humaay، که از واژهٔ ایرانی باستان Humaaya* (اوستایی Humaaiiaa، نام دختر ویشتاسپ در یشت ۱۳/۳۹؛ ایلامی u-ma-ya) گرفته شده، هستند.
در ایرانیکا
فردوسی همای را با عناوین هنرمند، بادانش، و نیک رای، وصف می کند و دربارهٔ او این داستان را ارائه می دهد: همای محبوب پدر خود بود و مطابق با سنت و عقاید خویش با بهمن با او ازدواج کرد و او را وارث تاج و تخت پس از خود برگزید. بهمن هم چنین صاحب پسری بنام داراب از همای شد، پس از مرگ بهمن، همای نوزاد خود را جهت حفظ سلطنت خویش به انواع لعل و گوهر بیاراست و در گهواره ای نهاد و آن را به رود فرات افکند. سپس اعلام کرد که مولود مرده به دنیا آمده است.
همای همرا طفل عده ای را مأمور کرد تا صندوق را از کنار ساحل تعقیب نمایند تا از سرنوشت کودک آگاهی حاصل شود، عاقبت صندوق توسط گازُر نامی رخت شوی یا آسیابان نجات می یابد در آن هنگام مأموران سر رسیده کودک غرق در جواهرات را در دست او می بینند و اعلام می کنند مخارج و هزینه طفل تا آخر عمر همراهش هست می تواند او را نگهداشته بزرگ نماید امّا احدی نباید از این راز با خبر گردد. گازر او را به خانه آورد به همسرش داد آنگاه نام او را داراب نام نهادند.
دوران سلطنت همای در بندهشن و منابع اسلامی ۳۰ سال و در شاهنامه و بهمن نامه ۳۲ سال ذکر شده است. تنها یک منبع پهلوی حاوی گزارشی دربارهٔ همای است: در طول پادشاهی بهمن تنگ سالی پدید آمده بود، ایرانیان در میان خود دچار کشمکش و نزاع شده بودند، و از دودمان شاهی کسی نمانده بود که فرمان روایی کند؛ ایرانیان همای، دختر بهمن (وهومن) را به تخت سلطنت نشاندند و او سی سال سلطنت کرد. منابع اسلامی بطور کلی با این گزارش هم داستانند اما در برخی جزییات تفاوت هایی هست. برای نمونه، نام همای در منابع موجود به صورت Xomaani (خمانی)، Xomaay (خمای)، Homaaya (حمایه) آشکار می شود، که همگی ترانوشت های گوناگون واژهٔ پارسی میانهٔ Humaay، که از واژهٔ ایرانی باستان Humaaya* (اوستایی Humaaiiaa، نام دختر ویشتاسپ در یشت ۱۳/۳۹؛ ایلامی u-ma-ya) گرفته شده، هستند.
wiki: همای دختر بهمن