کلمه جو
صفحه اصلی

ازدی

فرهنگ فارسی

کتاب النطق و کتاب الاختلاف از اوست

لغت نامه دهخدا

ازدی. [ اَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ازد و گروهی از علماء بدین نسبت شهرت دارند. رجوع بعیون الاخبار ج 6 ص 284 و 289 و 302 شود.

ازدی. [ اَ ] ( اِخ ) او راست : الدرر المکللة فی الفرق بین الحروف المشکلة فی اللغة. ( کشف الظنون ).

ازدی. [ اَ ] ( اِخ ) ابن ظافر. رجوع به ابن ظافر ازدی و معجم المطبوعات ( ابن ظافر الازدی ) شود.

ازدی. [اَ ] ( اِخ ) ابوالقاسم عبداﷲبن محمد ازدی بصری نحوی.کتاب النطق و کتاب الاختلاف از اوست. ( ابن الندیم ).

ازدی. [ اَ ] ( اِخ ) بصری. رجوع بمحمدبن عبداﷲ الازدی البصری مکنی بابی اسماعیل و رجوع بمعجم المطبوعات شود.

ازدی. [ اَ ] ( اِخ ) جمال الدین علی بن ظافر. رجوع به ابن ظافر ازدی و معجم المطبوعات ( ابن ظافر الازدی ) شود.

ازدی. [ اَ ] ( اِخ ) عبدالغنی. رجوع بعبدالغنی بن سعید و الاعلام زرکلی شود.

ازدی. [ اَ ] ( اِخ )لوطبن یحیی. رجوع بلوطبن یحیی و الاعلام زرکلی شود.

ازدی. [ اَ ] ( اِخ ) مصری. رجوع بعبدالغنی بن سعید الازدی مکنی بابی محمد و رجوع به معجم المطبوعات شود.

ازدی . [ اَ ] (اِخ ) ابن ظافر. رجوع به ابن ظافر ازدی و معجم المطبوعات (ابن ظافر الازدی ) شود.


ازدی . [ اَ ] (اِخ ) او راست : الدرر المکللة فی الفرق بین الحروف المشکلة فی اللغة. (کشف الظنون ).


ازدی . [ اَ ] (اِخ ) بصری . رجوع بمحمدبن عبداﷲ الازدی البصری مکنی بابی اسماعیل و رجوع بمعجم المطبوعات شود.


ازدی . [ اَ ] (اِخ ) جمال الدین علی بن ظافر. رجوع به ابن ظافر ازدی و معجم المطبوعات (ابن ظافر الازدی ) شود.


ازدی . [ اَ ] (اِخ ) عبدالغنی . رجوع بعبدالغنی بن سعید و الاعلام زرکلی شود.


ازدی . [ اَ ] (اِخ ) مصری . رجوع بعبدالغنی بن سعید الازدی مکنی بابی محمد و رجوع به معجم المطبوعات شود.


ازدی . [ اَ ] (اِخ )لوطبن یحیی . رجوع بلوطبن یحیی و الاعلام زرکلی شود.


ازدی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به ازد و گروهی از علماء بدین نسبت شهرت دارند. رجوع بعیون الاخبار ج 6 ص 284 و 289 و 302 شود.


ازدی . [اَ ] (اِخ ) ابوالقاسم عبداﷲبن محمد ازدی بصری نحوی .کتاب النطق و کتاب الاختلاف از اوست . (ابن الندیم ).


دانشنامه عمومی

اَزدی روستای کوچکی از روستاهای منطقه گوده از توابع بخش مرکزی شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شده است.این روستا بین دو روستای لرد بستو و روستای کنچی قرار دارد.
محمدیان، کوخردی، محمد. «شهرستان بستک و بخش کوخرد» ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی.
عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه» ، چاپ اول، تهران: ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی.
سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی.
بالود، محمد. (فرهنگ عامه در منطقه بستک) ناشر همسایه، چاپ زیتون، انتشار سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
بنی عباسیان، بستکی، محمد اعظم، «تاریخ جهانگیریه» چاپ تهران، سال ۱۳۳۹ خورشیدی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
نگاره ها از: محمد محمدیان.
محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحه های (۵۰ ـ ۵۱ ـ ۵۲ ـ ۵۳)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی.
محمدیان، کوخری، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
اطلس گیتاشناسی استان های ایران (Gitashenasi Province Atlas of Iran)
از شمال کنچی، از جنوب باغ نو، از مغرب لرد بستو، و از سمت مشرق به کوه محدود می گردد.
جمعیت آن ۳۵ نفر و (۴ خانوار) است.دارای مسجد، دبستان، و دو باب آب انبار (برکه) است.حدود ۴۰۰ اصله نخل و یک چشمه کوچک دارد. وداری ۵۰۰ من زمین زیر کشت دیم می باشد.
پیشه مردم روستا دامداری وکشاورزی است و از این راه امرار معاش می کنند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ازدی (ابهام زدایی). ازدی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابوزهیر ازدی، یکی از افراد سپاه عمر بن سعد در حادثه کربلا• ابوفکیهه ازدی، ابوفکیهه (اَفلَح (یسار، نبت) اَزدی یمنی) یکی از مسلمانان صدر اسلام• ابومرهم ازدی، یکی از افراد سپاه عمر بن سعد در حادثه کربلا• اسود بن خالد ازدی، یکی از افراد سپاه عمر بن سعد در حادثه کربلا• حسان بن نعمان ازدی، حَسّان بن نُعمان بن عَدیّ اَزْدی غَسّانی، امیر و فاتح عرب در سده اول هجری• خالد بن عمرو ازدی، خالد بن عمرو بن خالد ازْدی یکی از شهدای کربلا• حماد بن زید ازدی، حَمّاد بن زید بن درهم اَزْدی، مشهور به اَزرَق، محدّث و فقیه قرن دوم• حمید بن مسلم ازدی، از چهره های مرموز و کم شناخته شده حاضر در میدان کربلا• عبدالله بن محمد ازدی، از لغویون قرن پنجم• عبدالله بن حصین ازدی، از یاران عمر بن سعد و از حاضران در کربلا• عبدالله بن زهیر ازدی، از فرماندهان سپاه عمر بن سعد در واقعه کربلا• عبدالله بن عفیف ازدی، عبدالله بن عفیف ازْدِی غامِدِی والِبی، از شیعیان علی علیه السلام• عبدالله بن محمد ازدی، ابومحمد عبدالله بن محمد ازدی، از لغویون قرن پنجم• عمارة بن صلخب ازدی، از یاران امام حسین علیه السلام و شهید در کوفه• عمرو بن خالد ازدی، یکی از بطون قبیله بنی اسد بود و از مردان شریف کوفه و از دوستداران اهل بیت (علیهم السّلام)• قاسم بن حبیب ازدی، یکی از یاران امام حسین علیه السلام و از شهدای کربلا• محمد بن یزید ازدی بصری، مشهور به «مبرد» و مکنی به «ابوالعباس» از علمای قرن سوم هجری قمری• زهیر بن سلیم ازدی، یکی از یاران امام حسین علیه السلام و از شهدای کربلا• سفیان بن عوف ازدی غامدی، سُفیان بن عَوْف، بن مُغَفَّل بن عوف اَزدی غامِدی، یکی از سرداران معاویة بن ابی سفیان• سلیمان بن سلیمان ازدی، یکی از یاران امام حسین علیه السلام و از شهدای کربلا• علی بن ابی منصور ظافر حلبی ازدی، ابوالحسن علی بن ابی منصور ظافر بن حسین حلبی ازدی از مورخان قرن ششم هجری• ابوجعفر عبدالرحمان بن احمد ازدی ، اِبْن ِ قَصیر، ابو جعفر عبدالرحمان بن احمد اَزْدی (د ۵۷۶ق / ۱۱۸۰م )، فقیه و ادیب اندلسی
...


کلمات دیگر: