کلمه جو
صفحه اصلی

یکه خوردن

فارسی به انگلیسی

to be shocked with wonder or disappointment, to bridle


blench, boggle, double take, jar, recoil, rock, shake, shy, start, startle, wince


blench, boggle, double take, jar, recoil, rock, shake, shy, start, startle, wince, to be shocked with wonder or disappointment, to bridle

مترادف و متضاد

upstart (فعل)
روشن کردن، یکه خوردن

فرهنگ معین

( ~. خُ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) جا خوردن ، متحیر و متعجب شدن .

لغت نامه دهخدا

یکه خوردن. [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) ( اصطلاح عامیانه ) از تعجب به حرکت آمدن. بر اثر تعجب لرزشی ناگهانی بر اندام افتادن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). ناگهان ترسیدن. از خبری یا گفتاری یک باره متحیر شدن و سخت عجب کردن. از دیدن امری غیرمنتظره یا شنیدن چیزی نامترصد دفعتاً ترس و شگفتی در کسی پدید آمدن. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

جا خوردن، حیرت زده و متوحش

ترسیدن ، رعشه بر اندام

حرکت ناگهانی در اثر ترسیدن

Panic


کلمات دیگر: