کلمه جو
صفحه اصلی

خاموش کاری

فرهنگ فارسی

حالت خاموشی خاوشی

لغت نامه دهخدا

خاموش کاری. ( حامص مرکب ) حالت خاموشی. خاموشی. دم فروبستگی. سکوت :
نظامی بخاموش کاری بسیچ
بگفتار ناگفتنی درمپیچ.
نظامی.

فرهنگ عمید

خاموش شدن، سکوت: نظامی به خاموش کاری بسیچ / به گفتار ناگفتنی درمپیچ (نظامی۵: ۸۴۷ ).


کلمات دیگر: