کلمه جو
صفحه اصلی

جاموس

فرهنگ فارسی

نام مردابی است در رامهرمز

لغت نامه دهخدا

جاموس. ( معرب ، اِ ) گاومیش. ( منتهی الارب ). معرب گامیش که مخفف گاومیش است. در این دیار مردم این زمانه بجهت تفرقه نر و ماده نر را جاموس گویند به تعریب و ماده را گاومیش چنانکه اصل است. ( آنندراج ). قسمی گاو. ج ، جوامیس. ( منتهی الارب )( مهذب الاسماء ). کلمه ای است غیر عربی که عرب بدان تکلم کرده است :
لیث یدق الاسد الهموسا
والاقهبین الفیل و الجاموسا.
( از المعرب جوالیقی ص 104 ).
نوعی گاو است لیکن استخوانش درشت تر و موهایش زیادتر است رنگ بیشتر آنها سیاه است و از گاو سردتر و خشک تر است و از خصوصیاتش آنکه... و نر آن با خواهر و خاله و خویشانی که در آدمی ازدواج آنها حرام است ، جمع نمیشود. گوشت آن کسی را که تحمل ریاضت کند و آنان را که بیماری کلیه دارند و یا دموی مزاج اند مفید است و سودا را بیفزایدو مفاصل را نافع بود و نیز زنان را زیان دارد. و مصلح آن دارچینی است و دود مو و شاخ آن موجب فرار افعی شود. ( تلخیص از تذکره ضریر انطاکی ص 106 ). شیر و فیل را میکشد و شیر و روغن آن نسبت به شیر گاو چرب تر و غلیظتر خصوص شیر جنگلی آن که ارند گفته شود. طبیعت آن گرم و خشک و جنگلی آن گرم تر و خشک تر. افعال و خواص آن : گوشت آن بسیار غلیظ و جهت اصحاب ریاضات و هزال گرده نافع، گوشت بچه شیرخواره که دو سه ماه باشد قورمه و کباب آن بسیار لذید و در ضرر و غلظت کمتر. و دود کردن موی آن و شاخ آن باعث طرد افاعی و خاکستر سم آن مجفف قروح و حکه. گفته اند آشامیدن خاکستر کعب آن مفرح است و مولد سودا و مضر درد مفاصل و امثال آن وعرق النساء و نقرس. مصلح آن آب کامه و دارچینی و ادویه ملطفه و مهرا پختن آن و بعد از آن سکنجبین آشامیدن و در سلهت از پوست جنگلی آن سپر میسازند خوب میشود. ( از مخزن الادویه ص 186 ). و رجوع به تحفه حکیم مؤمن و ابن بیطار و اختیارات بدیعی شود. درحیات الحیوان آرد: جاموس با اینکه زورمند است از همه مخلوقات نالان تر است و از نیش مگس به آب پناه میبرد. با اینهمه باهوش است بطوری که صاحب آن ماده اش را «فلانه » صدا میکند بسوی او می آید و گویند بمنظور حراست خود و فرزندانش هیچگاه نمیخوابد و در موقع اجتماع دائره تشکیل میدهند که سر آنها خارج و دم آنها داخل دائره قرار دارد و فرزندان و صاحبان آنها در میان قرار میگیرند و در حقیقت بمنزله حصار آنها است. از ارسطو نقل کنند که در دماغ جاموس کرمی است که هرکس مقداری از آن بگیرد و بر روی خود یا دیگران آویزان کند، مادام که باقی است او را خواب نمی برد. اگر مردی آن را در خواب ببیند تعبیرش این است که وی چابک و شجاع باشد و بیش از دیگران بردبار باشد و اگر زنی شاخ آن را در خواب بیند دلیل آن است که با پادشاهی ازدواج کند. ( از حیات الحیوان دمیری ج 1 ص 167 ). رجوع به گامیش و گاومیش شود.

جاموس . [ ] (اِخ ) نام مردابی است در رامهرمز.


فرهنگ عمید

گاومیش


کلمات دیگر: