( اسم ) آلوده شدن پای بگل ولای .
پالاش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پالاش. ( اِ ) آلوده شدن پای باشد به گل و لای. ( برهان ) :
چو پالغز و پالاش دارد گلت
مرنجان دلی تا نرنجد دلت.
چو پالغز و پالاش دارد گلت
مرنجان دلی تا نرنجد دلت.
خسرو ( از لغت نامه رشیدی ).
فرهنگ عمید
۱. آلودگی: چو پا لغز و پالاش دارد گِلَت / مرنجان دلی تا نرنجد دلت (امیرخسرو: رشیدی: پالاش ).
۲. آلوده شدن پا به گل ولای.
۲. آلوده شدن پا به گل ولای.
دانشنامه عمومی
آبکش.
کلمات دیگر: