کلمه جو
صفحه اصلی

بازیافتی

فارسی به انگلیسی

thing recovered, salvage, hit

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه بدون زحمت و باسانی بدست آید باز یافت .

لغت نامه دهخدا

بازیافتی. ( حامص مرکب )پول بازیافتی. به دست کردن چیزی از وجهی سوخت شده ومانند آن ( یادداشت مؤلف ). آنچه پس از هلاک و اضمحلال و سوخت شدن به دست آید. گمشده بار دیگر یافته : هر چه از او وصول شود بازیافتی است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

آنچه از طریق بازیافت به دست آمده است.


کلمات دیگر: