کلمه جو
صفحه اصلی

حشره خوار

فارسی به انگلیسی

insectivorous

مترادف و متضاد

insectivorous (صفت)
حشره خوار

فرهنگ فارسی

جانوری که غذای او حشره است

لغت نامه دهخدا

حشره خوار. [ ح َ ش َ رَ / رِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) جانور که غذای او حشره است مانند شارک ( طرقه ) و ترند ( دم سنجه ) و خلد ( موشکور ) و ژوژ ( خارپشت ). حشره خوارنده.

فرهنگ عمید

۱. هر جانوری که خوراکش حشرات باشد.
۲. بعضی از گیاهان که حشرات کوچک را در برگ های خود می گیرند و جذب می کنند.

دانشنامه عمومی

حشره خوار پستانداری کوچک و شبیه به موش کور عضو راسته حشره خوارسانان است. حشره خواران راستین عضو تیره Soricidae (حشره خواران) هستند و نباید با جاندارانی چون حشره خور جهنده و حشره خور درختی اشتباه گرفته شوند.
حشره خوار دندان سفید
Myosoricinae
حشره خوارهای دندان سرخ
با آنکه ظاهر بیرونی این جانور همچون موشی بینی دراز است، حشره خوارها بر خلاف موش ها جونده نیستند و بیشتر نزدیک به موش های کور هستند. حشره خوارها دارای دندان هایی تیز و نیزه شکل هستند که شباهتی با دندان های جوندگانی چون موش ندارند.
حشره خوارها را می توان در سراسر جهان یافت. در مناطق گرمسیری و با دمای معتدل اما تنها گینه نو، استرالیا، و زلاندنو هستند که حشره خوار بومی ندارند. در آمریکای جنوبی، حشره خوارها مهاجرانی به نسبت تازه وارد هستند و تنها در مناطق شمالی آند یافت می شوند. در زمینه تنوع جانوری، تیره حشره خواران چهارمین تیره پرعضو پستانداران است.


کلمات دیگر: