شستشوی لباس . یا جامه شویی صوفیان . رها کردن صوفیان حواس ظاهره را و دست شستن از ماسوی ا... و رها شدن از خیالات فاسد و بیهوده .
جامه شویی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جامه شوئی. [ م َ / م ِ ] ( حامص مرکب ) عمل آنکه جامه شوید. شغل گازر :
جامه شوئی نکرده مادر من
نه پدر تیم را نگهبانی.
جامه شوئی نکرده مادر من
نه پدر تیم را نگهبانی.
سوزنی.
فرهنگ عمید
شغل و عمل جامه شو، شست وشوی لباس.
کلمات دیگر: