پاکرو
فارسی به انگلیسی
fair, handsome
فرهنگ اسم ها
اسم: پاکرو (پسر) (فارسی) (تلفظ: pakro) (فارسی: پاکرو) (انگلیسی: pakro)
معنی: فرد پاک و پاکیزه
معنی: فرد پاک و پاکیزه
فرهنگ فارسی
پارسا، نجیب، عفیف، خوش رفتار، نیک رفتار
( اسم صفت ) پارسا عفیف .
( اسم صفت ) پارسا عفیف .
لغت نامه دهخدا
پاکرو. [ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) پارسا. عفیف :
که گر پارسا باشد و پاکرو
طریقت شناس و نصیحت شنو...
که با پاکیزه روئی در گرو بود.
هر پاکروی که بود تردامن شد.
که گر پارسا باشد و پاکرو
طریقت شناس و نصیحت شنو...
سعدی.
جوانی پاکباز و پاکرو بودکه با پاکیزه روئی در گرو بود.
سعدی.
هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شدهر پاکروی که بود تردامن شد.
حافظ.
آدمی پاکرو نیست از سر بریدن او را باک نباشد. ( تاریخ رشیدی ).فرهنگ عمید
۱. پارسا، نجیب، عفیف.
۲. خوش رفتار، نیک رفتار، آن که روش خوب دارد: جوانی پاک باز و پاک رو بود / که با پاکیزه رویی در کِرو بود (سعدی: ۱۴۸ )، هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد / هر پاک رویی که بود تردامن شد (حافظ: ۱۰۹۹ ).
نیکورو، زیبا، پاک چهر.
۲. خوش رفتار، نیک رفتار، آن که روش خوب دارد: جوانی پاک باز و پاک رو بود / که با پاکیزه رویی در کِرو بود (سعدی: ۱۴۸ )، هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد / هر پاک رویی که بود تردامن شد (حافظ: ۱۰۹۹ ).
نیکورو، زیبا، پاک چهر.
پیشنهاد کاربران
پارسا
عفیف
تک سرشت
خوش رفتار
کلمات دیگر: