کلمه جو
صفحه اصلی

چرخله

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- هر چیز شبیه چرخ . ۲- آلتی در چرخ نخریسی دستی که نخ را دور آن پیچند .۳- کلاف نخ . ۴- گیاهی است که ساق. سست و باریک دارد چرخله کافیلو شکاعی . ۵- قرقره . یا چرخ. آبنوس . ۱- آسمان ( عموما ) . ۲- فلک اول فلک قمر ( خصوصا ).
نباتی باشد سست و ساق باریک و عرب آن را شکاعی خوانند ٠

لغت نامه دهخدا

چرخله. [ چ َ خ َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) نباتی باشد سست و ساق باریک و عرب آنراشکاعی خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). گیاهی از جنس کنگر و بادآورد که بتازی «شکاعی » و بترکی «بوقناق » گویند. ( ناظم الاطباء ). چرخه. کاسنی. رجوع به چرخه شود.

فرهنگ عمید

= چرخه٢

چرخه٢#NAME?



کلمات دیگر: