صیاد الصقور
بازبان
فارسی به عربی
فرهنگ اسم ها
اسم: بازبان (پسر) (کردی)
معنی: کسی که باز را برای شکار تربیت میکند ( نگارش کردی
معنی: کسی که باز را برای شکار تربیت میکند ( نگارش کردی
مترادف و متضاد
قوش باز، بازبان، کسیکه با شاهین شکار میکند
فرهنگ فارسی
نگهدارنده باز
لغت نامه دهخدا
بازبان. ( اِ مرکب ) بازبار. بازبام. نگاهدارنده باز. رجوع به بازبار ( بازیار ) و شعوری ج 1 ورق 180 شود.
فرهنگ عمید
= بازدار
بازدار#NAME?
کلمات دیگر: