بارده
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
دهی از جیرفت
لغت نامه دهخدا
بارده . [ ] (اِخ ) نام ام ولد مادر واثق بن هرون الرشید است : معتصم روز پنجشنبه بمرد... و پسر خود را واثق ولیعهد کرد، نسب و حلیت : ابواسحاق ابراهیم و محمد نیز گویند، بن هرون الرشید، و مادرش ام ولد نام او بارده از مولدات کوفه ... (مجمل التواریخ و القصص ص 358).
بارده . [ دَ / دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لار بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد. در 42هزارگزی شمال باختر شهرکرد و 30هزارگزی راه عمومی نافچ به سامان در دامنه ٔ کوه واقع است . هوایش معتدل و دارای 2158 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی می باشد. در حدود 25 باب دکان و یک زیارتگاه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
بارده . [ دَ / دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 84هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 25هزارگزی شمال راه مالرو سبزواران - کروک در کوهستان واقع است . هوایش معتدل و دارای 100 تن سکنه می باشد. شغل مردمش زراعت و صنایع دستی اهالی قالی بافی بدون نقشه و راهش مالرو است . مزرعه ٔ بندر جزء این ده است . ساکنین از طایفه ٔ رئیسی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
بارده . [ رِ دَ ] (ع ص ) تأنیث بارد. (منتهی الارب ). مؤنث بارد. || سردو خنک . (ناظم الاطباء): اوجاع بارده . امراض بارده .
- حجة (حجت ) باردة ؛ یعنی ضعیف . (قطر المحیط) (اقرب الموارد).
- غنیمة البارده ؛ غنیمتی که بی جنگ بدست آید. (قطر المحیط) (اقرب الموارد).
|| زمینی باشد که آب داده باشند، و در شرح سامی فی الاسامی مسطور است که باردة هی الارض التی ارسل فیها الماء. || از اعلام زنان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- حجة ( حجت ) باردة ؛ یعنی ضعیف. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ).
- غنیمة البارده ؛ غنیمتی که بی جنگ بدست آید. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ).
|| زمینی باشد که آب داده باشند، و در شرح سامی فی الاسامی مسطور است که باردة هی الارض التی ارسل فیها الماء. || از اعلام زنان است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
بارده. [ ] ( اِخ ) نام ام ولد مادر واثق بن هرون الرشید است : معتصم روز پنجشنبه بمرد... و پسر خود را واثق ولیعهد کرد، نسب و حلیت : ابواسحاق ابراهیم و محمد نیز گویند، بن هرون الرشید، و مادرش ام ولد نام او بارده از مولدات کوفه... ( مجمل التواریخ و القصص ص 358 ).
بارده. [ دَ / دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 84هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 25هزارگزی شمال راه مالرو سبزواران - کروک در کوهستان واقع است. هوایش معتدل و دارای 100 تن سکنه می باشد. شغل مردمش زراعت و صنایع دستی اهالی قالی بافی بدون نقشه و راهش مالرو است. مزرعه بندر جزء این ده است. ساکنین از طایفه رئیسی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).
بارده. [ دَ / دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد. در 42هزارگزی شمال باختر شهرکرد و 30هزارگزی راه عمومی نافچ به سامان در دامنه کوه واقع است. هوایش معتدل و دارای 2158 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی می باشد. در حدود 25 باب دکان و یک زیارتگاه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
فرهنگ عمید
= بارد
باردهنده؛ میوهدهنده.
بارد#NAME?
دانشنامه عمومی
بارده (بن)
بارده (عنبرآباد)
بارده دارای چندین آثار باستانی ثبت شده استاین روستا دارای دو قلعه است که یکی تخریب شده و دیگری در اختیار سازمان میراث فرهنگی است. قلعه تاریخی محمد حسن خان به سبک ارگ کریم خان زند ساخته شده است.بارده در سابق دارای سه گرمابه بوده که هم اینک تنها یک گرمابه باقی مانده و گرمابهٔ دیگر تعطیل شده و در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار دارد و گرمابهٔ دیگر ویرانه هایش قابل مشاهده است:
بارده در دامنه و زیر کوهستان های جبالبارز واقع شده است که این کوهها انتهای رشته کوه زاگرس به شمار می اید و پوشیده از درختان بنه, کسور, کهکم, ارچن و... است.آب وهوای این منطقه در تابستان خنک و در زمستان سرد می باشد . از محصولات این روستای خوش اب وهوا مرکبات اعم از پرتقال منحصر به فرد واشنطن است. محصولات انجیر وانگور وهلو وزرد الو ولیمو شیرین نیز دیگر محصولات این ناحیه است. این روستا به وسیلهٔ رودخانه ای که از بالادست(بندر) سرچشمه میگیرد تأمین اب می شود و نیز محصولات وباغات ان به وسیلهٔ همین رودخانه ابیاری می شود. اخیرا خشکسالی های پیاپی رودخانه را کم اب کرده است و همین امر سبب شده ساکنان به حفر چاه های غیر مجاز روی اورند. حفر چاهها هرچند راه حلی موقتی است و باغستانها را رونق داده اما خسارات آن بیش از منافعش است به طوریکه چشمه های اب خشکیدهشده و درختان جنگلی نابود شده اند و حیات وحش به خطر افتاده است و منبع آب سفره های زیر زمینی کاهش یافته است که این خود نیز عواقب جدی به دنبال دارد.
این روستا در دهستان گرمسار قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۹۴ نفر (۹۰خانوار) بوده است.