پرهیزکارتر، پارساتر
اتقی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اتقی. [ اَ قا ] ( ع ن تف ) متقی تر. پارساتر. پرهیزگارتر.
فرهنگ عمید
۱. پرهیزکارتر، پارساتر.
۲. حفظ کننده تر.
۲. حفظ کننده تر.
پیشنهاد کاربران
پروا کرد
پروا کرد دسته
پروا کرد ( مضارع : یتقی )
کلمات دیگر: