کلمه جو
صفحه اصلی

حبل الورید

فارسی به انگلیسی

jugular vein

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- رگ گردن رگ گلو (( زبوی خلقش حبل الورید یافت حیات زفرلطفش حبل المتین گرفت بها . ) ) ( خاقانی ) توضیح در قر آن سوره ۵٠ آیه ۱۵ آمده : (( و نحن اقرب الیه من حبل الورید . ) ) ( و مابدو نزدیکتریبم از رگ گردن ) ۲ - ورید وداج داخلی .
رگ گلو

لغت نامه دهخدا

حبل الورید. [ ح َ لُْل وَ ] ( ع اِ مرکب ) رگ گلو. ( مهذب الاسماء ). رگ جان. رگ گردن. ( ترجمان جرجانی ). رگی است میان حلقوم و علبادین. رگ گردن و پی ، میان کتف ساره. ( دستور اللغه ادیب نطنزی ). عرق فی العنق. ( معجم البلدان ):
ز بوی خلقش حبل الورید یافت حیات
ز فر لطفش حبل المتین گرفت بها.
خاقانی.

فرهنگ عمید

رگ گردن، شاهرگ، رگ گلو.

جدول کلمات

شاهرگ

پیشنهاد کاربران

ما انسانها را خلق کردیم واز وسوسه ها واندیشهای نفس او کاملا آگاهیم که از رگ گردن به او نزدیک تریم

رگ گردن


کلمات دیگر: