کلمه جو
صفحه اصلی

پاخر

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی از تیر. مرکبان جزو دست. آفتابیها که بادوام است . ریشه اش ستبرو گوشتدار و مایل بقهوه یی و بضخامت یک انگشت است. این گیاه در نواحی سرد و معتدل میروید . برگهایش بوسیل. دمبرگ نسبه طویلی مستقیما از ریشه جدا میشوند . پهنگ برگهایش قلبی شکل و نسبه وسیع است. گلهایش در انتهای ساقه های فلس داری قرار دارند که نهنج آنها تا حدی وسیع ( شبیه گل داودی ) است.معمولا پس از پیدایش گل انتهای ساقه های گل دار بطرف زمین خم میشود. گلهای این گیاه قبل از شکفته شدن برای مصرف دارویی بوسیل. زارعان جمع آوری میشود و برای رفع سرفه و رفع نزله مصرف میگردد و بیشتر خلط آور است . این گیاه در اغلب صحاری و کوهستانهای ایران میروید و من جمله در شمیران فراوان دیده میشود سعال حشیشه السعال دوسه الحمار.

فرهنگ عمید

گیاهی با ریشۀ ستبر و گوشت دار، برگ های بزرگ و گلهای تندبو و شیرین، که در جاهای معتدل، کوهستان و صحرا می روید و گل های آن را پیش از شکفته شدن جمع می کنند. &delta، مخلوط گل های آن با عسل برای زخم ریه و سرفه و جوشاندۀ برگ آن برای معالجۀ خنازیر نافع است. در طب قدیم دود برگ آن را در مداوای تنگی نفس به کار می بردند.

گیاهی با ریشۀ ستبر و گوشت‌دار، برگ‌های بزرگ و گلهای تندبو و شیرین، که در جاهای معتدل، کوهستان و صحرا می‌روید و گل‌های آن را پیش از شکفته شدن جمع می‌کنند. Δ مخلوط گل‌های آن با عسل برای زخم ریه و سرفه و جوشاندۀ برگ آن برای معالجۀ خنازیر نافع است. در طب قدیم دود برگ آن را در مداوای تنگی نفس به کار می‌بردند.



کلمات دیگر: