کلمه جو
صفحه اصلی

جرغند

فرهنگ فارسی

بمعنی جگر آگنده است که روده گوسفند با گوشت و مصالح آگنده باشند و بعربی عصیب گویند . یا چراغ یا چراغدان

لغت نامه دهخدا

جرغند. [ج َ غ َ ] ( اِ ) به معنی جگرآگند است که روده گوسفند با گوشت و مصالح آگنده باشند و به عربی عصیب گویند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). امعاء گوسفند به گوشتابه پرکرده باشند. چرغند. جگرآغند. رونج. زونج لکامه و به عربی عصیب. ( شرفنامه منیری ). جگرآگند که جگر و دنبه و گوشت و نخود و برنج در روده کرده بپزند. ( یادداشت مؤلف ). || چراغ.( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || چراغدان. ( برهان ) ( انجمن آرا ). جرغد. رجوع به جرغد شود.

فرهنگ عمید

=جگرآگند

جگرآگند#NAME?



کلمات دیگر: