جاهلی. [ هَِ ] ( حامص ) نادانی. نابخردی. کودنی : آری بجاهلی نتوان کرد مهتری.فرخی.هر آنکس که عیبش نگویند پیش هنر داند از جاهلی عیب خویش.سعدی.جاهلی. [ هَِ ] ( ص نسبی ) منسوب بجاهلیت. آنکه یا آنچه در عهد جاهلیت بوده است. - عهد جاهلی ؛ دوره عرب قبل از اسلام.
جاهلی . [ هَِ ] (حامص ) نادانی . نابخردی . کودنی : آری بجاهلی نتوان کرد مهتری . فرخی .هر آنکس که عیبش نگویند پیش هنر داند از جاهلی عیب خویش .سعدی .
جاهلی . [ هَِ ] (ص نسبی ) منسوب بجاهلیت . آنکه یا آنچه در عهد جاهلیت بوده است . - عهد جاهلی ؛ دوره ٔ عرب قبل از اسلام .