مترادف تیپا : اردنگ، اردنگی، پاسار، پشت پا، تک پا، ضربه پا، لچ، لگد
تیپا
مترادف تیپا : اردنگ، اردنگی، پاسار، پشت پا، تک پا، ضربه پا، لچ، لگد
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
اسم اردنگ، اردنگی، پاسار، پشتپا، تکپا، ضربهپا، لچ، لگد
اردنگ، اردنگی، پاسار، پشتپا، تکپا، ضربهپا، لچ، لگد
فرهنگ فارسی
تک پا، ضربه که باسرپنجه پابچیزی بزنند
( اسم ) ضربه ای که با نوک پنجه زنند تک پا .
( اسم ) ضربه ای که با نوک پنجه زنند تک پا .
فرهنگ معین
(اِ. )ضربه ای که با نوک پنجه پا زده می شود.
لغت نامه دهخدا
تیپا. ( اِ ) ضرب و زخم با نوک پای. اردنگ. زه کونی. زفکنه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). ضربه ای که با نوک پنجه زنند. تک پا. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
ضربه ای که با سرپنجۀ پا به چیزی بزنند، تُک پا، اردنگی.
جدول کلمات
لچ
پیشنهاد کاربران
اردنگ . . . . . اردنگی. . . . . . لچ. . پشت پا . . . . .
زهکونی. [ زِ ] ( اِ مرکب ) آن است که شخص پای خود را به ضرب و زور هرچه تمامتر به نشستنگاه دیگری زند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . نوک پایی که به کفل کسی کوبند. تیپا. اردنگ. زفکنه. ( فرهنگ فارسی معین ) . اُم ّکیسان. اردنگ. تی پا. زِفْکِنه. زُفْکِنه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
ام کیسان. [ اُم ْ م ِ ک َ ] ( ع اِ مرکب ) لقب زانو. || ضربی که بپشت پای بر سرین مردم زنند. ( منتهی الارب ) ( از المرصع ) ( از اقرب الموارد ) . اردنگ. || قدر و اندازه. ( منتهی الارب ) .
کلمات دیگر: