کلمه جو
صفحه اصلی

کمند انداز

مترادف و متضاد

springer (اسم)
کمند انداز، فنر نصب کن، گاو ابستن، صیدی که در کمند میافتد

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه کمند را برای اسیر کردن دشمن یا صید حیوان بسوی او بیندازد کمند افکن

لغت نامه دهخدا

کمندانداز. [ ک َ م َ اَ ] ( نف مرکب ) کمنداندازنده. آنکه کمند را برای اسیرکردن دشمن یا صید حیوان به سوی او بیندازد. کمندافکن. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمندافکن شود.

فرهنگ عمید

کسی که کمند به کار ببرد، اندازندۀ کمند، کمندافکن.


کلمات دیگر: