( صفت ) کسی که شیشه سازد آنکه آلات و ادواتی از شیشه درست کند .
شیشه کار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شیشه کار. [ شی ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) شیشه گر. شیشه ساز :
زین نازکان رعنا بگریز خسرو از آنک
در کوی شیشه کاران دیوانه درنگنجد.
زین نازکان رعنا بگریز خسرو از آنک
در کوی شیشه کاران دیوانه درنگنجد.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
رجوع به شیشه ساز و شیشه گر شود.فرهنگ عمید
شیشه گر، شیشه ساز، کسی که شیشه می سازد یا آلات و ادواتی از شیشه درست می کند.
کلمات دیگر: