مترادف تیره بختی : ادبار، بدبختی، تیره بختی، سیه روزی، تیره روزی، شوربختی، فلاکت، نکبت
متضاد تیره بختی : خوش بختی
تیره بختی
مترادف تیره بختی : ادبار، بدبختی، تیره بختی، سیه روزی، تیره روزی، شوربختی، فلاکت، نکبت
متضاد تیره بختی : خوش بختی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ادبار، بدبختی، تیره‌بختی، سیه‌روزی، تیره‌روزی، شوربختی، فلاکت، نکبت ≠ خوش‌بختی
فرهنگ فارسی
بدبختی سیاه بختی .
لغت نامه دهخدا
تیره بختی. [ رِ / رَ ب َ ] ( حامص مرکب ) بدبختی. تیره روزی. سیه روزی. شقاوت :
کجا کاهلی تیره بختی بود
به او بر همی رنج و سختی بود.
کجا کاهلی تیره بختی بود
به او بر همی رنج و سختی بود.
فردوسی.
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.جدول کلمات
ادبار
پیشنهاد کاربران
فلک زدگی
ستاره سوختگی. [ س ِ رَ / رِ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) بدبختی. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ستاره سوخته شود.
- سوء حظ ؛ بدی بخت. بدبختی.
سیه روزی. . . بدبختی. . . . فلاکت. . . . نکبت. . . .
کلمات دیگر: