کلمه جو
صفحه اصلی

کمرچین

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جام. چین دار : ( میکشد از بس درازی گیسوت در پای دل زلف پر چینت کمر چینی است بر بالای دل ) . ( سید اشرف ) توضیح بهار عجم و بنقل از او آنندراج نوشته که کمر چین مخصوص هند است و در ولایت ( ایران ) این را عیب دانند چرا که آنرا لولیان و رقاصان می پوشند . ۲ - چینی که بکمر قبا دهند : ( حاجی مراد ... کمر چین قبای ... خود را تکان داد ... ) .

لغت نامه دهخدا

کمرچین. [ ک َ م َ ] ( اِ مرکب ) جامه ای چین دار و این مخصوص هند است و در ولایت این راعیب دانند چرا که لوطیان و رقاصان می پوشند. ( آنندراج ). قسمی از پوشاک که کمر وی چین دار است. ( ناظم الاطباء ). جامه چین دار. ( فرهنگ فارسی معین ). نوعی قبای کوتاه دامن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
می کشد از بس درازی گیسوت در پای دل
زلف پرچینت کمرچینی است بر بالای دل.
سید اشرف ( از آنندراج ).
|| چینی که به کمر قبا دهند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. قسمت چین دار لباس در کمرگاه.
۲. [منسوخ] نوعی لباس مردانه که در قسمت کمر چین داشته است.

گویش مازنی

/kamar chin/ از لباسهای قدیمی شبیه پالتو که قسمت کمر آن چین خورده باشد


کلمات دیگر: