کلمه جو
صفحه اصلی

بر انگیزانیدن

فرهنگ فارسی

اغرائ بر انگیختن کنانیدن .

لغت نامه دهخدا

برانگیزانیدن. [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) اغراء. ( ترجمان القرآن ). برآغالانیدن. برانگیزاندن. برانگیختن. کنانیدن. ( ناظم الاطباء ). || بشورش وادار کردن. شورانیدن. رجوع به برانگیختن شود.


کلمات دیگر: