کلمه جو
صفحه اصلی

بر ریزیدن

فرهنگ فارسی

بر ریختن ریختن .

لغت نامه دهخدا

بر ریزیدن. [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) برریختن. ریختن :
اشک من چون زر که بگدازی و برریزی بزر
اشک تو چون ریخته بر زر همی برگ سمن.
منوچهری.
و رجوع به ریختن شود.


کلمات دیگر: