کلمه جو
صفحه اصلی

تکسب

فرهنگ فارسی

ورزیدن و گرد آوردن و رزق جستن

لغت نامه دهخدا

تکسب. [ ت َ ک َس ْ س ُ ] ( ع مص ) ورزیدن و گرد آوردن و رزق جستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). روزی جستن. ( از اقرب الموارد ). || تکلف نمودن در کسب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به کسب واداشتن بنده را. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَکْسِبُ: کسب می کند
معنی لَا تَکْسِبُ: کسب نمی کند
ریشه کلمه:
کسب (۶۷ بار)


کلمات دیگر: