کلمه جو
صفحه اصلی

اختباط

فرهنگ فارسی

انعام جستن بی شناسائی از کسی

لغت نامه دهخدا

اختباط. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) انعام جستن بی شناسائی از کسی. احسان خواستن بی قرابت و سابقه احسان. ( منتهی الارب ). نزدیک کسی شدن تا با تو نیکوئی کند بی قرابتی و وسیلتی. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || اختباط ورق بعصا؛ بعصا برگ از درخت ریختن. بلگ از درخت فرودکردن برای چاروا. برگ ریختن با چوب از درخت. برگ از درخت فرودکردن از برای چهارپا. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || دست یا پای بزمین زدن.
- اختباط بعیربه دست ؛ دست بزمین زدن اشتر.
|| بی راه رفتن. || در شب سؤال کردن از جهت شرم و عار. ( آنندراج ).


کلمات دیگر: