کلمه جو
صفحه اصلی

اکراه کردن

فرهنگ فارسی

کراهیت نمودن بیمیلی نمودن

لغت نامه دهخدا

اکراه کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کراهیت نمودن. بیمیلی نمودن. نفرت کردن :
چنان ز عدل تو با هم مخالفان صافند
که داغ سینه ز مرهم نمی کند اکراه.
حاجی محمدجان قدسی ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: