کلمه جو
صفحه اصلی

اکراث

فرهنگ فارسی

غمگین کردن . سخت و دشوار گردیدن غم و اندوه

لغت نامه دهخدا

اکراث. [ اِ ] ( ع مص ) غمگین کردن. ( مهذب الاسماء ) ( یادداشت مؤلف ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). سخت و دشوار گردیدن غم و اندوه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). غمگین و اندوهناک کردن. ( آنندراج ). || درنگی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). در متون دیگر دیده نشد.


کلمات دیگر: