سوداکده جای سودا
سوداخانه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سوداخانه. [ س َ / سُو ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) سوداکده. ( آنندراج ). جای سودا :
مصر دل را کاروان عشق سوداخانه یافت
کز بتان هر ساعت آنجا یوسفی دربار داشت.
مصر دل را کاروان عشق سوداخانه یافت
کز بتان هر ساعت آنجا یوسفی دربار داشت.
خواجه آصفی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: