کلمه جو
صفحه اصلی

دنبه دنباک

فرهنگ فارسی

در اصطلاح عامیانه بازیی است که اطفال کنند .

لغت نامه دهخدا

دنبه دنباک. [ دُم ْ ب َ / ب ِ دُم ْ ] ( اِ مرکب ) در اصطلاح عامیانه بازیی است که اطفال کنند و آن چنان است که یکی کفل دیگری به هر دو دست گیرد و دیگری کفل دوم را که گیرنده اولی است در بغل کشد و همچنین هر قدر که باشند، آنگاه اولی شروع به راه رفتن و دویدن کند، گاهی به دست راست و گاهی به دست چپ و به پیچ و خم راه رود و همه می باید کفل آن یکی را که دارد مضبوط نگه دارد که دست او رد نشود و کنده نگردد و اگر یکی گسیخته شود پس هر دو را آورند و هر دو را بر قفا خوابانند نزدیک به یکدیگر به طوری که کف پاهای هر دو محاذی هم باشند وهر یکی را دو نفر دست و پا گیرند هر یک نفر یک دست و یک پا را و از زمین بردارند و چند مرتبه که حکم سالار باشد سرین هر دو را به یکدیگر زنند و آن را قون بقون گویند [ کون بکون ]. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). این بازی با همین تفصیل و مشخصات در آذربایجان ( خلخال ) بین اطفال متداول است و آن را به اصطلاح محلی «چَک اوزاندی » ( بکش دراز شد ) نامند.


کلمات دیگر: