کند شدن . از برندگی افتادن
کند گردیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کند گردیدن. [ ک ُ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) کند شدن. از برندگی افتادن :
هنر با خرد در دل مرد تند
چو تیغی که گردد به زنگار کند.
هنر با خرد در دل مرد تند
چو تیغی که گردد به زنگار کند.
فردوسی.
کلمات دیگر: