نابرا شدن . برندگی نداشتن . ازبرندگی افتادن
کند گشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کند گشتن. [ ک ُ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) نابُراشدن. برندگی نداشتن. از برندگی افتادن :
خنجر فتنه چو گشت کند در ایام تو
حنجر خصم تو است خنجر او را فسان.
خنجر فتنه چو گشت کند در ایام تو
حنجر خصم تو است خنجر او را فسان.
خاقانی.
کلمات دیگر: