رسن که بدان دست شتر را با بازو بندند عقال است در وزن و در معنی
عکال
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عکال. [ ع َک ْ کا ] ( اِخ ) از اعلام است. ( از منتهی الارب ).
عکال. [ ع ِ ] ( ع اِ ) رسن که بدان دست شتر را با بازو بندند. ( منتهی الارب ). «عقال » است در وزن و در معنی. ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) از اعلام است. ( از منتهی الارب ).
عکال. [ ع ِ ] ( ع اِ ) رسن که بدان دست شتر را با بازو بندند. ( منتهی الارب ). «عقال » است در وزن و در معنی. ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) از اعلام است. ( از منتهی الارب ).
عکال . [ ع َک ْ کا ] (اِخ ) از اعلام است . (از منتهی الارب ).
عکال . [ ع ِ ] (ع اِ) رسن که بدان دست شتر را با بازو بندند. (منتهی الارب ). «عقال » است در وزن و در معنی . (از اقرب الموارد). || (اِخ ) از اعلام است . (از منتهی الارب ).
کلمات دیگر: