خوشخوی که خلق و خوی خوش دارد
شیرین خوی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شیرین خوی. ( ص مرکب ) خوشخوی. ( یادداشت مؤلف ). که خلق و خوی خوش دارد :
نگارین روی شیرین خوی عنبرموی سیمین تن
چه خوش بودی در آغوشم اگر یارای آنستی.
نگارین روی شیرین خوی عنبرموی سیمین تن
چه خوش بودی در آغوشم اگر یارای آنستی.
سعدی.
کلمات دیگر: