کلمه جو
صفحه اصلی

سالور

فرهنگ فارسی

یکی از قبایل اغز که نام خود را منتسب بپسر ارشد دغ خان ( یکی از شش فرزند اغزخان ) میداند .
نام قلعه ایست که رکن الدین خور شاه دشمنان خود را بان قلعه محبوس ساخت

لغت نامه دهخدا

سالور. ( اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش شهرری شهرستان تهران ، واقع در3هزارگزی باختر ری. هوای آن معتدل و دارای 131 تن سکنه است آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، صیفی ، چغندرقند و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

سالور.( اِخ ) نام قلعه ای است که رکن الدین خورشاه دشمنان خود را به آن قلعه محبوس ساخت. ( تاریخ گزیده ص 529 ).

سالور.(اِخ ) نام قلعه ای است که رکن الدین خورشاه دشمنان خود را به آن قلعه محبوس ساخت . (تاریخ گزیده ص 529).


سالور. (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش شهرری شهرستان تهران ، واقع در3هزارگزی باختر ری . هوای آن معتدل و دارای 131 تن سکنه است آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، صیفی ، چغندرقند و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


دانشنامه عمومی

نام قلعه ای که رکن الدین خورشاه دشمنان خود را در ان محبوص کرد.


سالور، سالر یا سَلغُر یک زیر شاخه از فدراسیون قبیله ای اوچ اوخ (Üçok) بود. اصالت قرامانیان قرون وسطی در آناتولی به شعبه قرامان از سالور بود.
Kafesoğlu, İbrahim. Türk Milli Kültürü. Türk Kültürünü Araştırma Enstitüsü, 1977. page 134
اتابکان فارس، یک سلسله از مبدأ ترکمن سالور بود.
قبیله فعلی سالور ترکمن در ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان، عراق و ایران، و همچنین ملیت سالار در چین ادامه تبار از سالور هستند.
با افول سلاجقه، و تأسیس دولت اتابکان فارس در فارس و عراق در قرن هفتم هجری سَلغُریان در بازسازی دیگر دولتهای ترکمن در آناتولی پشتیبانی کردند.سالور قازان، یکی از قهرمانان در داستان های حماسی «دده قورقود» یک سالور است. برخی سالورها هنوز هم در شرق میانه و آسیای مرکزی زندگی می کنند.

دانشنامه آزاد فارسی

سالور (۱)
از قبایل ترکمن غُز (اوغوز یا اُغُز). یکی از ۲۲ قبیله و احتمالاً اصلی ترین قبیلۀ غزهاست. نخستین بار محمود کاشغری در دیوان لغات ترک از آن نام می برد. رشیدالدین در جامع التواریخ این نام را از ریشۀ سالماک (آمادۀ حمله، جنگجو) می داند و می گوید که آن ها نسب خود را به دَغ خان یکی از شش پسر اوغوزخان می رسانند. در حماسۀ ترکی دده قورقوت از سالور قازان، داماد بایندرخان، سلطان غزها یاد می شود. سالورها تا قرن ۵ق اسماً مسلمان شده بودند. بعد از ورود به ایران بیشتر غزها از خراسان تا آذربایجان را طی کردند و در اواخر قرن ۵ یا اوایل قرن ۶ق به آناتولی رسیدند و در سلطنت سلجوقیان روم نقش نظامی و سیاسی مهمی ایفا کردند. سالورها در زمان سلیمان سلجوقی دوم در جنگ با گُرجیان شرکت داشتند (۵۹۸ق). سالورهای خراسان که عمدتاً در اطراف سرخس و مرو می زیستند، بعضاً به چین مهاجرت کردند و گروهی از ایشان به عراق رفتند. باقی ماندۀ سالورهای خراسان در جنگ با صفویه به ترکمانان ملحق شدند؛ امّا شاه عباس آنان را مطیع کرد. سالورها تا قرن ۱۱ق یکجانشین شدند. فخرالدین محمد بن خواجه حسن (۶۳۱ق ـ؟) ادیب پارسی و ترکی گوی، قاضی برهان الدین (؟ـ۸۰۰ق)، شاعر و رجل سیاسی و مصطفی بن یوسف ارزرومی (؟ـ نیمۀ دوم قرن ۸ق) از نام آوران این طایفه اند.

پیشنهاد کاربران

نام یکی از ایلات ایل بزرگ بختیاروند
بود
که امروز از آن اثری نیست

و در تاریخ گمشده است

ایل سالک لر بختیاروند
سالک الوار *سالور. سالر*

این ایل احتمالا در زمان حمله مغولان
و گورکانی از مناطق لرنشین کوچ داده شد
و امروزه طایفه کوچک سرلک از آن باقی مانده است
سرلک::سلک. سالک
تیره سلچین در طایفه ململی::سالکین
. سالکین. سلحشور

تیره سله چین در ایل بابادی


&&&&&


سالور=سالار . . . شیوهتلفظ در زبان شمال شرق به اینصورت هست و به مرپر زمان بدل شده به سالار یا سلار . . . اقوامی شجاع و جنگنجو که در جای جای ایران بدلیل نظامی گری و مشارکت در جنگ ها حضور داشتند. . . . در حال حاضر در هرمزگان جنوب کرمان بلوچستان گرکان خراسان جنوبی لرستان و نورآباد ممسنی مردمانی از ریشه این قوم وجود دارند.


کلمات دیگر: