شهرستان گِرمی یکی از شهرستان های استان اردبیل در ایران است. این شهرستان در شمال غربی کشور و شمال استان اردبیل بین ۳۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۳۹ درجه و ۱۰ دقیقه عرض شمالی از خط استوا و ۴۷ درجه و ۲۵ دقیقه تا ۴۸ درجه و ۱۲ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ واقع شده است. گرمی از سال ۱۳۵۵ با جدایی شهرستان مغان از شهرستان مشگین شهر به مرکز شهرستان تبدیل شد. سپس در سال ۱۳۷۰ دو شهرستان بیله سوار و پارس آباد از آن جدا شده و تبدیل به شهرستان شدند.«Photos طبیعت روستای خان کندی طبیعت روستای سیا گل های لاله زنبق - منطقه موران روستای تولون طبیعت روستای اوماستان طبیعت مجاور شهر گرمی روستای تنگ نزدیک گرمی محله هلال احمر شهر گرمی طبیعت دریاچه قالغانلو در روستای خان کندی طبیعت دریاچه قالغانلو در روستای خان کندی طبیعت روستای خان کندی 2018 طبیعت روستای آزادلو مزرعه گلهای آبی در خانیوردی روستای خان کندی
مساحت شهرستان گرمی ۱۷۲۵٫۲ کیلومتر مربع می باشد که معادل بیست درصد مساحت کل مغان و ۶/۹ درصد مساحت استان اردبیل می باشد.
بر اساس اطلاعات ارائه شده در کتاب تاریخ دشت مغان، نوشته میر نبی عزیززاده، وجه تسمیه گرمی به اعتقاد برخی از واژه گئرامنه گرفته شده است که به معنی چند عشیره که دارای چراگاه مشترک می باشند و به رئیس آنان گئرامنی می گفتند. تعداد دیگری اعتقاد دارند این شهر در زمان بابک خرمدین بذ یا بذین داشته است و محل آن را بین محله قلعه باشی و روستای اله درق می دانند وقلعه دئیو قالاسی را قلعه بذ می دانند. برخی ازمورخان معتقدند این خطه از قدیم محل زندگی چند زنتو از پارتها بوده و واژه گئرمی در گویش پارتها یک واژه مقدس بوده و وجود گورهای خمره ای را دلیل می آورند. مورخان و محققان دیگری معتقدند این واژه از واژه های سومری بوده و از دو قسمت «گئر» و «می» تشکیل شده است گئر به معنی آبادی و جای مشخص یا خانه و می به معنی قوانین آسمانی پس گئرمی یعنی خانه قوانین و دستورات آسمانی. نامیدن شهر بخاطر قبیله چم که از یمن به این خطه کوچیده اند و در بین اهالی شهر به حسنلو مشهور هستند ریشه در تعصبات قومی داشته وخالی از واقعیت می باشد چراکه این قبیله ۲۰۰الی۳۰۰سال است که به این شهر کوچ کرده اند و پیران آن خود را متعلق به سرزمین یمن و بعضی هایشان متعلق به اطراف بصره می دانستند.
با این حال محقق دیگری که در زبان های اطراف گرمی و زبان ها باستانی ایران تحقیق کرده است، مدعی است بر اساس شواهدی از بناهای تاریخی و کتیبه ها و نظایر آن باقیمانده است، نام گرمی واژه ایی احتمالاً با ریشه اوستایی و فارسی باستان است که از دو قسمت «گئر» که تغییر یافته و خلاصه شده «آگئر» به معنی آتش و آتشکده و «می» که خلاصه شده و تغییر یافته میترا به معنی خورشید می باشد، تشکیل شده است. یکی از استنادات وی نوشته استرابون (۶۲ ق. م تا ۱۹ م) در رساله جغرافیا کتاب ۱۵، کرده – ۳، بند ۱۳ می باشد که در وصف طایفه مغان می نویسد: «در آنجا هم چنین آتشکده ها وجود دارد، بناهای غریبی که در میانشان آدریانی قرار دارد که از خاکستر انباشته است و در آنجا مغان پاسدار آتشی هستند که هرگز خاموش نمی شود.» هر چند مطلب فوق در مورد کاپادوکیه است که هم اکنون در ترکیه قرار دارد اما چون وصف رفتار طایفه مغان است می تواند برای سایر تحقیقات تاریخی نیز مستند قرار گیرد. او محل های انباشته از خاکستر، وجود ۳ تپه گرد که بی شباهت به کاپادوکیه نیستند، تداوم جنگل های تالش و رسیدن آن به شهر گرمی که منابع چوب و هیزم را به راحتی فراهم می کند و قرار داشتن صخره سنگی در میان دو رود را که برپایی آتش بدون خطر را ممکن می ساخته است، جزو شواهد خود عنوان می نماید؛ بنابراین کلمه مغان که هم اکنون به برکت حاصلخیزی خاک، آب رودهای ارس- دره رود و بالهاری و توسعه های صنعتی انجام شده در جلگه مغان، با واژه دشت عجین و همراه شده است، بیش از آن که با مناطق جلگه ای مغان ارتباط داشته باشد با مناطق کوهپایه ای و شهر گرمی ارتباط دارد، چرا که اغلب رفتارهای مغ ها با کوه و کوهپایه سازگار تر است تا دشت.
مساحت شهرستان گرمی ۱۷۲۵٫۲ کیلومتر مربع می باشد که معادل بیست درصد مساحت کل مغان و ۶/۹ درصد مساحت استان اردبیل می باشد.
بر اساس اطلاعات ارائه شده در کتاب تاریخ دشت مغان، نوشته میر نبی عزیززاده، وجه تسمیه گرمی به اعتقاد برخی از واژه گئرامنه گرفته شده است که به معنی چند عشیره که دارای چراگاه مشترک می باشند و به رئیس آنان گئرامنی می گفتند. تعداد دیگری اعتقاد دارند این شهر در زمان بابک خرمدین بذ یا بذین داشته است و محل آن را بین محله قلعه باشی و روستای اله درق می دانند وقلعه دئیو قالاسی را قلعه بذ می دانند. برخی ازمورخان معتقدند این خطه از قدیم محل زندگی چند زنتو از پارتها بوده و واژه گئرمی در گویش پارتها یک واژه مقدس بوده و وجود گورهای خمره ای را دلیل می آورند. مورخان و محققان دیگری معتقدند این واژه از واژه های سومری بوده و از دو قسمت «گئر» و «می» تشکیل شده است گئر به معنی آبادی و جای مشخص یا خانه و می به معنی قوانین آسمانی پس گئرمی یعنی خانه قوانین و دستورات آسمانی. نامیدن شهر بخاطر قبیله چم که از یمن به این خطه کوچیده اند و در بین اهالی شهر به حسنلو مشهور هستند ریشه در تعصبات قومی داشته وخالی از واقعیت می باشد چراکه این قبیله ۲۰۰الی۳۰۰سال است که به این شهر کوچ کرده اند و پیران آن خود را متعلق به سرزمین یمن و بعضی هایشان متعلق به اطراف بصره می دانستند.
با این حال محقق دیگری که در زبان های اطراف گرمی و زبان ها باستانی ایران تحقیق کرده است، مدعی است بر اساس شواهدی از بناهای تاریخی و کتیبه ها و نظایر آن باقیمانده است، نام گرمی واژه ایی احتمالاً با ریشه اوستایی و فارسی باستان است که از دو قسمت «گئر» که تغییر یافته و خلاصه شده «آگئر» به معنی آتش و آتشکده و «می» که خلاصه شده و تغییر یافته میترا به معنی خورشید می باشد، تشکیل شده است. یکی از استنادات وی نوشته استرابون (۶۲ ق. م تا ۱۹ م) در رساله جغرافیا کتاب ۱۵، کرده – ۳، بند ۱۳ می باشد که در وصف طایفه مغان می نویسد: «در آنجا هم چنین آتشکده ها وجود دارد، بناهای غریبی که در میانشان آدریانی قرار دارد که از خاکستر انباشته است و در آنجا مغان پاسدار آتشی هستند که هرگز خاموش نمی شود.» هر چند مطلب فوق در مورد کاپادوکیه است که هم اکنون در ترکیه قرار دارد اما چون وصف رفتار طایفه مغان است می تواند برای سایر تحقیقات تاریخی نیز مستند قرار گیرد. او محل های انباشته از خاکستر، وجود ۳ تپه گرد که بی شباهت به کاپادوکیه نیستند، تداوم جنگل های تالش و رسیدن آن به شهر گرمی که منابع چوب و هیزم را به راحتی فراهم می کند و قرار داشتن صخره سنگی در میان دو رود را که برپایی آتش بدون خطر را ممکن می ساخته است، جزو شواهد خود عنوان می نماید؛ بنابراین کلمه مغان که هم اکنون به برکت حاصلخیزی خاک، آب رودهای ارس- دره رود و بالهاری و توسعه های صنعتی انجام شده در جلگه مغان، با واژه دشت عجین و همراه شده است، بیش از آن که با مناطق جلگه ای مغان ارتباط داشته باشد با مناطق کوهپایه ای و شهر گرمی ارتباط دارد، چرا که اغلب رفتارهای مغ ها با کوه و کوهپایه سازگار تر است تا دشت.
wiki: شهرستان گرمی