کلمه جو
صفحه اصلی

گواهی نوشتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گواهی خود را در ورقه ای ثبت کردن شهادت کتبی دادن : آنان که شمردند مرا عاقل و هشیار گو تا بنویسند گواهی به جنونم . ( سعدی )

لغت نامه دهخدا

گواهی نوشتن. [ گ ُ ن ِ وِ ت َ ] ( مص مرکب ) گواهی نبشتن :
آنانکه شمردند مرا عاقل و هشیار
گو تا بنویسند گواهی به جنونم.
سعدی ( بدایع ).


کلمات دیگر: