کلمه جو
صفحه اصلی

انفرادا

فارسی به انگلیسی

individually, singly, alone

مترادف و متضاد

singly (قید)
تنها، فردا، جدا جدا، به تنهایی، یکان یکان، انفرادا، یک یک، فردا فرد

فرهنگ فارسی

به تنهایی و در حالت تنهایی . منفردا . به طور انفراد .

لغت نامه دهخدا

( انفراداً ) انفراداً. [ اِ ف ِ دَن ْ ] ( ع ق ) بتنهایی و در حالت تنهایی. ( ناظم الاطباء ). منفرداً. فرداً. بطور انفراد. فرادی. علیحده. واحداً واحداً. تک تک. جداجدا. سواسوا. علی الانفراد.


کلمات دیگر: