کلمه جو
صفحه اصلی

انقال

مترادف و متضاد

translation (اسم)
تفسیر، برگردان، انقال، ترجمه، پچواک، حرکت انتقالی

conveyancing (اسم)
انقال، قباله نویسی، مدیریت از روی مهارت

transduction (اسم)
انقال، حلول

فرهنگ فارسی

جمع نقل

لغت نامه دهخدا

انقال. [ اِ ] ( ع مص ) نیکو کردن نعل و موزه و خف شتر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). نیکو ساختن نعل و خف را. ( از اقرب الموارد ). موزه نیکو کردن. ( تاج المصادر بیهقی ).

انقال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نَقل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ِ نَقَل. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مفردهای کلمه شود.

انقال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ِ نَقَل . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به مفردهای کلمه شود.


انقال . [ اِ ] (ع مص ) نیکو کردن نعل و موزه و خف شتر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). نیکو ساختن نعل و خف را. (از اقرب الموارد). موزه نیکو کردن . (تاج المصادر بیهقی ).



کلمات دیگر: