بی خطری
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
سلامت، امنیت، ایمنی، بی خطری، محفوظیت
فرهنگ فارسی
بی بیمی ٠ بدون مخاطره ٠ یا بی ارزشی ٠ بی ارجی ٠
لغت نامه دهخدا
بی خطری. [ خ َ طَ ] ( حامص مرکب ) بی بیمی. بدون مخاطره. || بی ارزشی. بی ارجی. بی قدری :
ترا فضیلت بر خویشتن توانم داد
ولیک فضلت نامردمی است و بی خطری.
ترا فضیلت بر خویشتن توانم داد
ولیک فضلت نامردمی است و بی خطری.
آغاجی.
رجوع به معانی خطر شود. || بی مشقتی. بی رنجی.بی زحمتی.کلمات دیگر: