جایی بی وسعت . مکانیکه که کسی به دشواری در آن جای گیرد .
تنگ جای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تنگ جای. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) جایی بی وسعت. مکانی که کسی به دشواری در آن جای گیرد :
همه نعل مرکب زنم باژگونه
به وقتی کزین تنگ جا می گریزم.
فشردند چون کوه پولاد و پای.
همه نعل مرکب زنم باژگونه
به وقتی کزین تنگ جا می گریزم.
خاقانی.
به عرض دو میدان در آن تنگ جای فشردند چون کوه پولاد و پای.
نظامی.
رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: